Sunday, August 19, 2007

مینویسم پس هستم


marjan satrapi is a contemporary graphic novelist, illustrator and children's book author




اولین بار که وبلاگ من هک شد آقای به اسم مستعار حمزه گل آرا که ایرانی
مذهبی و افراطی که در شهر ونکور ( اون طوریکه تو وبلاگش گفته ) زندگی میکنه
وبلاگمو هک کرد . من تو وبلاگم مطلبی درباره خانم هاله اسفندیاری نوشته بودم
که به مذاق این آقا خوش نیومد و اول با گذاشتن فحش و توهین آزارم داد و بعدم
میلم و هک کرد و بعدم وبلاگمو هک کرد . البته خودش این نظریه من و کامل رد
کرد و وقتی من ازش پرسیدم دلیل کارش چی بود و ما میتونستیم خیلی منطقی و
با حرف ابهامات و حل کنیم این آقا منکر هر گونه عملی شد و من و متهم به
دیوانگی کرد ولی خب تا قبل از اینکه این آقا با وبلاگ من آشنا شه من هیچ
بدخواهی نداشتم که بخواد فحش بده یا تهدید به هک کنه و بعدم هکم کنه .
بخاطر همین من فکر میکنم کار خودش فقط اینقدر آدم ترسویی بود که حاضر نشد
مسئولیت عملشو قبول کنه . دفعه دوم به لطف گروه عربی که پرشین بلاگ و هک
کردن وبلاگ منم قاعدتا هک شد ( و وبلاگ دوستان بسیار زیاد و عزیزم )
میخواستم دیگه ننویسم ولی میدونید چیه ؛ از وقتیکه اومدم اینجا تنها وسیله
ارتباطیم با مردم کشورم همین وبلاگ نویسی . هر وقت نظری از شما دوستانم
میبینم خیلی خوشحال میشم .
تو این مدت دوستان خوب و عزیزی پیدا کردم . دوستانیکه به نوشته های
قشنگشون به من درس زندگی میدن .
پس من هستم و مینویسم .
برای عربی که پرشین بلاگ و هک کرد و فکر کرد میتونه ایرانیها رو منصرف از
نوشتن کنه متاسفم . واقعا این به روحیه یک عرب میخوره که با همچین کار ابلهانه
ای بخواد ایرونیها رو متوقف کنه از نوشتن کنه . ماها بیدی نیستیم که با این بادها
بلرزیم . پس دوستان وبلاگ نویس به وبلاگ نویسیتون ادامه بدید تا مشتی بر دهان
اعرابی باشه که هنوز جاهلن .
این چند روزه دارم کتاب مرجان ساتراپی( marjan satrapi)و میخونم . اولش با چه شور و ذوقی این
کتاب و از معلممون قرض گرفتم و بی تاب برای خواندنش بودم ولی الان زورم میاد
تمومش کنم . این خانم روحیه کمونیستی داره درست مثل خانواده اش .
در کودکی مارکسیت و ... میخونده .
خانواده اش آدمهایی نسبتا مرفه بودن ؛ خونه داشتن ؛ ماشین داشتن ؛ پول
داشتن ؛ سفر به خارج داشتن در ضمن کرمم داشتن و میخواستن انقلاب کنن تا به
قول خودشون همه مردم ایران وضع خوب پیدا کنن !!!!
من به این نتیجه رسیدم که بیخود نمیگن ما ایرونیها بیماریم . معمولا طبقه
مستضعف همه جای دنیا انقلاب میکنه تو کشور ما به عکس طبقه مرفه انقلاب
میکنه .
خود مرجان ساتراپی میگه که خدمتکارشون اجازه نداشت با اینها سر یک سفره
بشینه و غذا بخوره . خب وقتی خودشون یک همچین آدمهایی هستن من
نمیفهمم چرا به حکومت کمونیستی معتقد بودن !
تا اینجای کتاب از شاه و حکومت شاهنشاهی خیلی بد گفته و نسبت به اینکه
درباره شاهنشاهی بد گفته به نظر من درباره جمهوری اسلامی ایران اونقدر بد
نگفته ! در حالیکه عموی خودشو در زمان حکومت جمهوری اسلامی اعدام میکنن
( زمان شاه اعدام نکرده بودنش فقط زندانی بوده و بعد از زندان آزاد میشه و دوباره
دستگیر میشه و ....اعدام میشه )
این خانم هم مثل دولت عزیزمون یکم توهم داره ؛ یک جای کتاب اشاره کرده که تو
واقعه جمعه سیاه دولت اسرائیل به ساواک کمک کرده بود ! خوب شد این دولت
اسرائیل بوجود اومد وگرنه ما گناهانمون و گردن کدوم بیچاره ای مینداختیم .
تو کتاب دومش داشتم همین جوری ورق میزدم که به صفحه ای برخورد کردم که
درباره روابط بین دختران ایرانی نوشته بود . یک جای کتاب با تعجب گفته بود که
یکی از همکلاسیهاش که ۲۷ ساله بود و هنوز ازدواج نکرده بود هنوز باکره
بود !!!!!!!!!!!!!!!
من اینجاشم نفهمیدم برای چی این تعجب کرده .
من نمیگم درست به مردم گیر بدیم که حتما باید تا وقت ازدواج صبر کنن ولی نباید
گیر بدیم که چرا هنوز کاری نکردن و صاف و ساده ان !
همین اینجا از این خبرها نیست همه با هم دوست و رفیق باشن و ...
مال فیلم و داستان دوستان .
همین معلم ما که این کتاب و به من قرض داد دوست پسر داشته ولی با دوستش
خیلی نزدیک نبود ؛ ببین چه تصوری پیدا میکنن با خوندن این کتاب .
یک مشت ایرانی بی اخلاق !
یا یک جاش با دوستهاش حرف میزده ازش میپرسن تا حالا روابط داشتی میگه خب
من ۱۹ سالم بیشتر نیست و تجارب کمی دارم !
اون وقت دوستش میگه تجارب کمی داری یعنی با کسای مختلفی بودی خب چه
فرقی بین تو و ( این خانومهایی که به آقایون محبت میکنن و در ازاش پول میگیرن )
هست . اینم بهش بر میخوره !
فقط خوشحالم که دولت عزیزمون چه نسل بااخلاقی تحویل جامعه و جهان داد !
خلاصه که کلی اعصابم خرد شد از این هم وطن به ظاهر ایرانی .
متاسفانه این کتابها تبلیغ بیشتری برای ایران تا کتابهای معتبرتر . چون مردم دنبال
کتاب آسون و داستانین و این جور کتابها رو میپسندن .
اگه تو نظر دادن مشکل داشتید خوشحال میشم من و با نظراتتون از طریق ایمیلم
در جریان بذارید .
آدرس ایمیل من : rad2689@yahoo.ca
موفق باشید .

Monday, August 6, 2007

اول سلام :


غروب شد .
خورشيد رفت .
به دنبال خورشيد می گشت .
ناگهان ستاره چشمک زد .
آفتابگردان سرش را پايين انداخت ....
گل ها هرگز خيانت نميکنند !